معنی فارسی beyond recognition

B1

به معنای به قدری تغییر کرده که دیگر نمی‌توان آن را شناخت.

So altered that it cannot be recognized.

example
معنی(example):

او آنقدر تغییر کرده بود که دیگر قابل شناسایی نبود.

مثال:

She had changed so much that she was beyond recognition.

معنی(example):

این ساختمان به حدی بازسازی شده که دیگر قابل شناسایی نیست.

مثال:

The building has been renovated beyond recognition.

معنی فارسی کلمه beyond recognition

: معنی beyond recognition به فارسی

به معنای به قدری تغییر کرده که دیگر نمی‌توان آن را شناخت.