معنی فارسی bezan

B2

به معنای محصور کردن یک سنگ قیمتی با یک کنگره است.

To set a gem in a surrounding band, often in jewelry.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت الماس را با حلقه‌ای محکم کند تا ایمن‌تر شود.

مثال:

He decided to bezel the diamond to make it more secure.

معنی(example):

طلاگر سنگ را به طور ماهرانه‌ای در حلقه نشاند.

مثال:

The jeweler expertly bezaned the stone into the ring.

معنی فارسی کلمه bezan

: معنی bezan به فارسی

به معنای محصور کردن یک سنگ قیمتی با یک کنگره است.