معنی فارسی bibacity

B1

معیاری برای نشان دادن تمایل به نوشیدن یا شرکت در فعالیت‌های اجتماعی دبیران.

The inclination or tendency to engage in drinking, especially in social settings.

example
معنی(example):

بیکاس بودن جشن در نوشیدنی‌ها و فریادهای شادی مشهود بود.

مثال:

The bibacity of the celebration was apparent in the toasts and cheers.

معنی(example):

بیکاس بودن او در میان دوستانش شناخته شده بود.

مثال:

Her bibacity was well-known among her friends.

معنی فارسی کلمه bibacity

: معنی bibacity به فارسی

معیاری برای نشان دادن تمایل به نوشیدن یا شرکت در فعالیت‌های اجتماعی دبیران.