معنی فارسی biberon
B1شیشه شیر برای نوزادان که معمولاً دارای سر نازل است.
A feeding bottle used for infants.
- NOUN
example
معنی(example):
او بایبرون را با شیر برای نوزادش پر کرد.
مثال:
She filled the biberon with milk for her baby.
معنی(example):
بایبرون برای تغذیه بسیار عملی بود.
مثال:
The biberon was very practical for feeding.
معنی فارسی کلمه biberon
:
شیشه شیر برای نوزادان که معمولاً دارای سر نازل است.