معنی فارسی bibliophily
B1علاقه شدید به کتابها، به ویژه جمعآوری و نگهداری آنها.
The love of books, especially as objects of collection.
- NOUN
example
معنی(example):
علاقه او به کتابها از مجموعه وسیع رمانهایش مشهود بود.
مثال:
Her bibliophily was evident from her extensive collection of novels.
معنی(example):
کنفرانس به بررسی مفهوم علاقه به کتابها در میان جمعآورندگان پرداخت.
مثال:
The conference explored the concept of bibliophily among collectors.
معنی فارسی کلمه bibliophily
:
علاقه شدید به کتابها، به ویژه جمعآوری و نگهداری آنها.