معنی فارسی bicarburetted
B1بیکاربورهکردن به معنای استفاده از دو کاربراتر در یک موتور برای افزایش کارایی است.
Equipped with two carburetors, typically for enhanced engine performance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موتور برای عملکرد بهتر دو کاربراتوری شد.
مثال:
The engine was bicarburetted for better performance.
معنی(example):
بسیاری از ماشینهای مسابقهای برای افزایش قدرت دو کارberاتی هستند.
مثال:
Many racing cars are bicarburetted to increase power.
معنی فارسی کلمه bicarburetted
:
بیکاربورهکردن به معنای استفاده از دو کاربراتر در یک موتور برای افزایش کارایی است.