معنی فارسی bick
B1بیک، به معنای بحث یا شاخ و برگ زدن بر سر موضوعاتی کوچک است.
To engage in a petty or trivial argument.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت با تیم بیک کند تا استراتژی آنها را بهبود بخشد.
مثال:
He decided to bick with the team to improve their strategy.
معنی(example):
آنها در جلسات اغلب بیک میکنند، اما این همهاش در خوشمزگی است.
مثال:
They often bick during meetings, but it's all in good fun.
معنی فارسی کلمه bick
:
بیک، به معنای بحث یا شاخ و برگ زدن بر سر موضوعاتی کوچک است.