معنی فارسی biconically
B1به طوری که دو مخروط معکوس در یک شکل مشخص باشند.
In a manner that resembles or relates to two cones joined at their bases.
- ADVERB
example
معنی(example):
شیء به شکل بیکونیک طراحی شده بود که ویژگیهای آیرودینامیکی آن را بهبود میبخشد.
مثال:
The object was biconically shaped, improving its aerodynamic properties.
معنی(example):
آنها مجسمهها را به صورت بیکونیک چیدند تا تأثیر بصری خاصی ایجاد کنند.
مثال:
They arranged the sculptures biconically to create a unique visual effect.
معنی فارسی کلمه biconically
:
به طوری که دو مخروط معکوس در یک شکل مشخص باشند.