معنی فارسی biennia
B1مدت زمان دو ساله، معمولاً در زمینههای مدیریتی یا برنامهریزی استفاده میشود.
A period of two years, often used in planning or assessment contexts.
- noun
noun
معنی(noun):
A period of two years.
example
معنی(example):
این آژانس هر دو سال یک بار سیاستهای خود را بررسی میکند.
مثال:
The agency reviews its policies biennia.
معنی(example):
گزارشهای اقتصادی هر دو سال یک بار برای پیگیری رشد منتشر میشوند.
مثال:
Economic reports are published biennia to track growth.
معنی فارسی کلمه biennia
:
مدت زمان دو ساله، معمولاً در زمینههای مدیریتی یا برنامهریزی استفاده میشود.