معنی فارسی bifanged
B1موجودی که دارای دو دندان نوک تیز در فکهای خود است.
Having two fang-like teeth, typically in reference to predators.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موجود دارای دو دندان تیز برای شکار بود.
مثال:
The bifanged creature had sharp teeth for hunting.
معنی(example):
حیوانات دو دندان تیز معمولاً شکارچی هستند.
مثال:
Bifanged animals are often predators.
معنی فارسی کلمه bifanged
:
موجودی که دارای دو دندان نوک تیز در فکهای خود است.