معنی فارسی bifidated

B1

بیفیده به حالتی اشاره دارد که در آن یک چیز به دو بخش تقسیم شده است.

Describing something that has been split into two parts.

example
معنی(example):

سیستم ریشه‌ی بیفیده به گیاه کمک می‌کند تا پایدار بماند.

مثال:

The bifidated root system helps the plant to stabilize.

معنی(example):

یک ساختار بیفیده می‌تواند جذب آب را افزایش دهد.

مثال:

A bifidated structure can enhance water absorption.

معنی فارسی کلمه bifidated

: معنی bifidated به فارسی

بیفیده به حالتی اشاره دارد که در آن یک چیز به دو بخش تقسیم شده است.