معنی فارسی bifidly
B1بیفیدلی به روش دو بخشی بودن یا به طور گسسته رشد کردن اشاره دارد.
In a manner that is divided into two parts or lobes.
- ADVERB
example
معنی(example):
برگها بهصورت بیفید رشد کردند و فرم منحصر به فرد خود را نشان دادند.
مثال:
The leaves grew bifidly, showcasing their unique form.
معنی(example):
زمانی که بهصورت بیفید چیده شوند، ساختار پویاتر به نظر میرسد.
مثال:
When arranged bifidly, the structure appears more dynamic.
معنی فارسی کلمه bifidly
:
بیفیدلی به روش دو بخشی بودن یا به طور گسسته رشد کردن اشاره دارد.