معنی فارسی bifurcately

B1

به صورت بیفورکال یعنی به شکلی که یک چیز به دو بخش تقسیم شود.

In a manner that divides into two branches or forks.

example
معنی(example):

شاخه‌ها به صورت دوشاخه‌ای از تنه درخت رشد کردند.

مثال:

The branches grew bifurcately from the trunk.

معنی(example):

جاده در تقاطع به صورت دوشاخه‌ای به دو مسیر تقسیم شد.

مثال:

The road bifurcately divided into two paths at the intersection.

معنی فارسی کلمه bifurcately

: معنی bifurcately به فارسی

به صورت بیفورکال یعنی به شکلی که یک چیز به دو بخش تقسیم شود.