معنی فارسی big daddy

B1

پدر بزرگ، اصطلاحی محبت‌آمیز برای مردی که نقش پدری یا سرپرستی دارد.

A term used affectionately to denote a father figure or protector.

noun
معنی(noun):

A man of importance.

معنی(noun):

A stud.

معنی(noun):

Something large or powerful.

example
معنی(example):

او دوست دارد دوستانش او را پدر بزرگ صدا بزنند.

مثال:

He likes to be called big daddy by his friends.

معنی(example):

پدر بزرگ می‌تواند به معنای یک محافظ یا تأمین‌کننده باشد.

مثال:

Big daddy can refer to a protector or provider.

معنی فارسی کلمه big daddy

: معنی big daddy به فارسی

پدر بزرگ، اصطلاحی محبت‌آمیز برای مردی که نقش پدری یا سرپرستی دارد.