معنی فارسی bigeminated

B2

بیژمین شده، حالتی که در آن دو عنصر یا ساختار مربوط به یکدیگر وجود دارد.

Describing something that has been formed or modified into a pair.

example
معنی(example):

سلول‌ها برای تولید مؤثر بیژمین شده‌اند.

مثال:

The cells are bigeminated for effective reproduction.

معنی(example):

در میکروبیولوژی، ساختارهای بیژمین اغلب مطالعه می‌شوند.

مثال:

In microbiology, bigeminated structures are often studied.

معنی فارسی کلمه bigeminated

: معنی bigeminated به فارسی

بیژمین شده، حالتی که در آن دو عنصر یا ساختار مربوط به یکدیگر وجود دارد.