معنی فارسی biggish

B1

نسبتاً بزرگ، به چیزهایی اشاره دارد که بزرگتر از معمول اما نه به حدی بزرگ هستند که شکاف قابل توجهی ایجاد کنند.

Somewhat large; larger than average but not excessively so.

example
معنی(example):

او یک سگ نسبتاً بزرگ دارد که عاشق بازی است.

مثال:

She has a biggish dog that loves to play.

معنی(example):

خانه نسبتاً بزرگی دارای فضای کافی برای مهمان‌هاست.

مثال:

The biggish house has plenty of room for guests.

معنی فارسی کلمه biggish

: معنی biggish به فارسی

نسبتاً بزرگ، به چیزهایی اشاره دارد که بزرگتر از معمول اما نه به حدی بزرگ هستند که شکاف قابل توجهی ایجاد کنند.