معنی فارسی bikini waxes
B2روشهای حذف مو که معمولاً بر روی ناحیه بیکینی انجام میشود.
Hair removal treatments that typically target the bikini area.
- noun
noun
معنی(noun):
The use of hot wax to remove pubic hair so that it may be easier to wear a bikini.
example
معنی(example):
او قبل از تعطیلاتش تصمیم به انجام شمع بیکینی گرفت.
مثال:
She decided to get a bikini wax before her vacation.
معنی(example):
شمع بیکینی یک درمان زیبایی رایج در میان زنان است.
مثال:
Bikini waxes are a common beauty treatment among women.
معنی فارسی کلمه bikini waxes
:
روشهای حذف مو که معمولاً بر روی ناحیه بیکینی انجام میشود.