معنی فارسی bilify

B1

بیلیفی کردن به معنای ایجاد یا ترشح صفرا است.

To produce or secrete bile.

example
معنی(example):

پزشکان می‌توانند مواد را بیلیفی کنند تا در هضم کمک کنند.

مثال:

Doctors can bilify substances to help with digestion.

معنی(example):

بیلیفی کردن به معنای تولید یا ترشح صفرا است.

مثال:

To bilify is to produce or secrete bile.

معنی فارسی کلمه bilify

: معنی bilify به فارسی

بیلیفی کردن به معنای ایجاد یا ترشح صفرا است.