معنی فارسی bilobe

B1

بیلوب، به ساختاری اطلاق می‌شود که به دو قسمت تقسیم می‌شود.

A structure that is divided or lobed into two parts.

example
معنی(example):

یک ساختار بیلوب در بسیاری از برگ‌های گیاهان دیده می‌شود.

مثال:

A bilobe structure can be seen in many plant leaves.

معنی(example):

دانشمند تشکیل بیلوب را در این گونه مطالعه کرد.

مثال:

The scientist studied the bilobe formation in the species.

معنی فارسی کلمه bilobe

: معنی bilobe به فارسی

بیلوب، به ساختاری اطلاق می‌شود که به دو قسمت تقسیم می‌شود.