معنی فارسی bingeviewed
B1بینگویو شده، به حالتی اطلاق میشود که چندین قسمت یک برنامه یا سریال به طور مداوم مشاهده شده باشد.
Watched multiple episodes of a series in quick succession.
- VERB
example
معنی(example):
من کل فصل را در یک روز تماشا کردم.
مثال:
I bingeviewed the entire season in one day.
معنی(example):
این سریال توسط میلیونها نفر در سرتاسر جهان به صورت مداوم دیده شد.
مثال:
The series was bingeviewed by millions around the world.
معنی فارسی کلمه bingeviewed
:
بینگویو شده، به حالتی اطلاق میشود که چندین قسمت یک برنامه یا سریال به طور مداوم مشاهده شده باشد.