معنی فارسی bingewatched

B1

به تماشای مداوم یک سریال یا فیلم به مدت طولانی در گذشته اشاره دارد.

Having watched multiple episodes of a television series in rapid succession in the past.

verb
معنی(verb):

To watch multiple episodes of a television programme in a short period of time.

example
معنی(example):

من ماه گذشته سه فصل آن برنامه را به صورت مداوم تماشا کردم.

مثال:

I bingewatched three seasons of that show last month.

معنی(example):

آنها تمام سریال را فقط در چند روز به صورت مداوم تماشا کردند.

مثال:

They bingewatched the entire series in just a few days.

معنی فارسی کلمه bingewatched

: معنی bingewatched به فارسی

به تماشای مداوم یک سریال یا فیلم به مدت طولانی در گذشته اشاره دارد.