معنی فارسی binkie
A1بینکی، پستونکی که معمولاً به نوزاد داده میشود.
A term for a pacifier or soothing object for babies.
- NOUN
example
معنی(example):
او به فرزندش یک بینکی داد تا او را آرام کند.
مثال:
She gave her child a binkie to calm him down.
معنی(example):
بینکی معمولاً شیء مورد علاقه یک کودک است.
مثال:
Binkie is often a child's favorite object.
معنی فارسی کلمه binkie
:
بینکی، پستونکی که معمولاً به نوزاد داده میشود.