معنی فارسی binoculate
B1بینوکول کردن به کارگیری هر دو چشم برای مشاهده یا تحلیل اطلاعات را توصیف میکند.
To use both eyes to view or scrutinize something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تصاویر را برای ارائه بینوکولر کنند.
مثال:
They decided to binoculate the images for the presentation.
معنی(example):
بینوکولر کردن به معنای مشاهده یا تحلیل با استفاده از هر دو چشم است.
مثال:
To binoculate means to view or analyze using both eyes.
معنی فارسی کلمه binoculate
:
بینوکول کردن به کارگیری هر دو چشم برای مشاهده یا تحلیل اطلاعات را توصیف میکند.