معنی فارسی binomially

B1

تعریف به صورت دوتایی: روشی برای ترکیب و حل معادلات با استفاده از مفاهیم دوتایی.

In a manner that involves or relates to binomials.

example
معنی(example):

معادله می‌تواند به صورت دوتایی حل شود.

مثال:

The equation can be solved binomially.

معنی(example):

اعداد به صورت دوتایی برای محاسبه آسان‌تر ترکیب شدند.

مثال:

The numbers were combined binomially for easier calculation.

معنی فارسی کلمه binomially

: معنی binomially به فارسی

تعریف به صورت دوتایی: روشی برای ترکیب و حل معادلات با استفاده از مفاهیم دوتایی.