معنی فارسی bio-medicine
B2بیومدیکین، شاخهای از علم که به استفاده از زیستشناسی در پزشکی میپردازد.
The branch of medicine that applies biological principles to the understanding and treatment of diseases.
- NOUN
example
معنی(example):
بیومدیکین زیستشناسی و علم پزشکی را ترکیب میکند.
مثال:
Bio-medicine combines biology and medical science.
معنی(example):
تحقیقات در بیومدیکین میتواند به درمانهای جدیدی منجر شود.
مثال:
Research in bio-medicine can lead to new therapies.
معنی فارسی کلمه bio-medicine
:
بیومدیکین، شاخهای از علم که به استفاده از زیستشناسی در پزشکی میپردازد.