معنی فارسی biolinguistics
C1زیستزبانشناسی، شاخهای از زبانشناسی است که به بررسی ابعاد زیستشناختی زبان میپردازد.
The interdisciplinary field that examines the biological foundations of language.
- NOUN
example
معنی(example):
زیستزبانشناسی ارتباط میان زبان و زیستشناسی را بررسی میکند.
مثال:
Biolinguistics explores the relationship between language and biology.
معنی(example):
پژوهشگران در زیستزبانشناسی بررسی میکنند که چگونه عوامل ژنتیکی بر زبان تأثیر میگذارند.
مثال:
Researchers in biolinguistics study how genetic factors influence language.
معنی فارسی کلمه biolinguistics
:
زیستزبانشناسی، شاخهای از زبانشناسی است که به بررسی ابعاد زیستشناختی زبان میپردازد.