معنی فارسی biophysically
B1به روشی که رابطههای فیزیکی بین فرآیندهای زیستی را توصیف کند، اشاره دارد.
In a manner relating to the physical aspects of biological systems.
- ADVERB
example
معنی(example):
دارو به صورت زیستفیزیکی با غشای سلولی تعامل دارد.
مثال:
The drug interacts biophysically with the cell membrane.
معنی(example):
شرایط زیستفیزیکی تغییر یافته میتواند بر فعالیت آنزیمها تأثیر بگذارد.
مثال:
Biophysically altered conditions can influence enzyme activity.
معنی فارسی کلمه biophysically
:
به روشی که رابطههای فیزیکی بین فرآیندهای زیستی را توصیف کند، اشاره دارد.