معنی فارسی biorhythmic
B2به معنای مربوط به چرخههای طبیعی بیولوژیکی موجودات زنده.
Relating to the natural biological cycles of living organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او الگوهای بیوشناختی خود را پیگیری میکند تا بهرهوری خود را حداکثر کند.
مثال:
She tracks her biorhythmic patterns to maximize her productivity.
معنی(example):
مطالعات بیوشناختی به ما کمک میکند بفهمیم که چگونه چرخههای جسمی ما بر احساسات ما تأثیر میگذارد.
مثال:
Biorhythmic studies help us understand how our physical cycles affect our emotions.
معنی فارسی کلمه biorhythmic
:
به معنای مربوط به چرخههای طبیعی بیولوژیکی موجودات زنده.