معنی فارسی biparentally
B2به طور همزمان از دو والد در پرورش یا مراقبت از یک کودک استفاده میشود.
In a manner that involves both parents equally.
- ADVERB
example
معنی(example):
کودکان به صورت دو طرفه بزرگ شدند و تحت مراقبت هر دو والد شکوفا شدند.
مثال:
The children were raised biparentally, thriving under the care of both parents.
معنی(example):
سیستمهای ادغام شده به صورت دو طرفه میتوانند دیدگاههای متعادلتری ارائه دهند.
مثال:
Biparentally integrated systems can provide balanced viewpoints.
معنی فارسی کلمه biparentally
:
به طور همزمان از دو والد در پرورش یا مراقبت از یک کودک استفاده میشود.