معنی فارسی biparted

B1

تقسیم شده به دو بخش یا قسمت.

Divided into two parts.

example
معنی(example):

هدف دو قسمتی از فاصله بهتر قابل هدف قرار دادن بود.

مثال:

The biparted target was easier to hit from a distance.

معنی(example):

رویکرد دو قسمتی مسئله را به دو بخش قابل مدیریت تقسیم می‌کند.

مثال:

A biparted approach divides the problem into two manageable sections.

معنی فارسی کلمه biparted

: معنی biparted به فارسی

تقسیم شده به دو بخش یا قسمت.