معنی فارسی birdwatch

A2

تماشای پرندگان، فعالیتی که در آن افراد پرندگان را در زیستگاه‌های طبیعی مشاهده می‌کنند.

The activity of observing birds in their natural environment as a hobby.

example
معنی(example):

من عاشق تماشای پرندگان در صبح زود هستم.

مثال:

I love to birdwatch in the early morning.

معنی(example):

او دوربین دو چشمی‌اش را با خود برد تا در حین پیاده‌روی پرندگان را تماشا کند.

مثال:

She took her binoculars to birdwatch during the hike.

معنی فارسی کلمه birdwatch

: معنی birdwatch به فارسی

تماشای پرندگان، فعالیتی که در آن افراد پرندگان را در زیستگاه‌های طبیعی مشاهده می‌کنند.