معنی فارسی bisk
A2بیسک، نوعی خوراکی کوچک و ترد که اغلب به عنوان تنقلات استفاده میشود.
A small, crisp snack often enjoyed between meals.
- NOUN
example
معنی(example):
من دوست دارم در زمان استراحت یک بیسک بخورم.
مثال:
I like to snack on a bisk during my break.
معنی(example):
او یک بیسک با چای به من پیشنهاد داد.
مثال:
She offered me a bisk with my tea.
معنی فارسی کلمه bisk
:
بیسک، نوعی خوراکی کوچک و ترد که اغلب به عنوان تنقلات استفاده میشود.