معنی فارسی bismuthyl

B1

بیسموتیل به ترکیباتی اطلاق می‌شود که در آن‌ها بیسموت به صورت خاصی قرار دارد.

Referring to compounds that contain bismuth in a specific form.

example
معنی(example):

ترکیب‌های بیسموتیل معمولاً در برنامه‌های دارویی استفاده می‌شوند.

مثال:

Bismuthyl compounds are often used in pharmaceutical applications.

معنی(example):

محقیق یک مشتق جدید بیسموتیل سنتز کرد.

مثال:

The researcher synthesized a new bismuthyl derivative.

معنی فارسی کلمه bismuthyl

: معنی bismuthyl به فارسی

بیسموتیل به ترکیباتی اطلاق می‌شود که در آن‌ها بیسموت به صورت خاصی قرار دارد.