معنی فارسی bitcheries
B2بدگوییها، نادرست یا بیمحتوا بودنشان، غالباً شامل انتقادات و شایعات منفی درباره شخص یا وضعیت خاصی میشود.
Gossip that often involves negative or baseless criticism about a person or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
شایعات شامل بسیاری از بدگوییها درباره این رویداد بود.
مثال:
The gossip included many bitcheries about the event.
معنی(example):
او از بدگوییهایی که در دفتر کار میکردند خسته شده بود.
مثال:
She was tired of the bitcheries circulating around the office.
معنی فارسی کلمه bitcheries
:
بدگوییها، نادرست یا بیمحتوا بودنشان، غالباً شامل انتقادات و شایعات منفی درباره شخص یا وضعیت خاصی میشود.