معنی فارسی bitchiest
B1بدخلق‌ترین، اشاره به رفتار یا نگرش تند و خشمگین به شدت.
The highest degree of being irritable or unpleasant in behavior.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Spiteful or malevolent; catty; malicious; unpleasant.
مثال:
What she said—and what she did—was really bitchy.
معنی(adjective):
Irritable.
مثال:
He’s really bitchy in the morning.
example
معنی(example):
او به خاطر بدخلق‌ترین بودن در میان همکارانش شناخته شده است.
مثال:
He is known for being the bitchiest among his peers.
معنی(example):
او بدخلق‌ترین طرز رفتار را در دفتر دارد.
مثال:
She has the bitchiest attitude in the office.
معنی فارسی کلمه bitchiest
:
بدخلق‌ترین، اشاره به رفتار یا نگرش تند و خشمگین به شدت.
