معنی فارسی bite someone's head off

B2

عملی که در آن کسی به طرز غیر منطقی و خشمگینانه با دیگران برخورد می‌کند.

To speak angrily to someone, usually in response to something minor.

verb
معنی(verb):

To severely berate someone.

example
معنی(example):

او بسیار تحت فشار بود و به خاطر هیچ دلیلی سر من را گاز گرفت.

مثال:

She was very stressed and bit my head off for no reason.

معنی(example):

فقط به خاطر اینکه او یک اشتباه کوچک کرد، سرش را گاز نزنید.

مثال:

Don't bite his head off just because he made a small mistake.

معنی فارسی کلمه bite someone's head off

:

عملی که در آن کسی به طرز غیر منطقی و خشمگینانه با دیگران برخورد می‌کند.