معنی فارسی biternately

B1

ناهمسانی، به شیوه‌ای که در آن دو نوع رفتار یا رویکرد متضاد به صورت همزمان وجود داشته باشد.

In a manner that combines contradictory approaches or qualities.

example
معنی(example):

او کار را به طور ناهمسانی انجام داد و هم مراقبت و هم جسارت را نشان داد.

مثال:

She handled the task biternately, showing both care and boldness.

معنی(example):

تیم با رویکرد ناهمسان به پروژه نزدیک شد و احتیاط را با نوآوری متعادل کرد.

مثال:

The team approached the project biternately, balancing caution with innovation.

معنی فارسی کلمه biternately

: معنی biternately به فارسی

ناهمسانی، به شیوه‌ای که در آن دو نوع رفتار یا رویکرد متضاد به صورت همزمان وجود داشته باشد.