معنی فارسی bitmapped
B2بیتمپ شده به معنای تبدیل یک تصویر به دادههای قابل مشاهده پیکسلها است.
Converted into a bitmap format where each pixel is represented independently.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Represented by a bitmap.
example
معنی(example):
گرافیک به بیتمپ تبدیل شد تا وضوح واضحی داشته باشد.
مثال:
The graphic was bitmapped to ensure clear resolution.
معنی(example):
او فایلها را در یک فرمت بیتمپ ذخیره کرد تا کیفیت بهتری داشته باشد.
مثال:
He saved the files in a bitmapped format for better quality.
معنی فارسی کلمه bitmapped
:
بیتمپ شده به معنای تبدیل یک تصویر به دادههای قابل مشاهده پیکسلها است.