معنی فارسی bitternesses
B1تلخی‌ها، حالت یا احساس نارضایتی و درد ناشی از تجربیات منفی.
The feelings of resentment or deep sorrow resulting from unpleasant experiences.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of having a bitter taste.
معنی(noun):
The quality of feeling bitter; acrimony, resentment.
example
معنی(example):
تلخی‌های تجربیات گذشته می‌توانند دیدگاه‌های ما را شکل دهند.
مثال:
The bitternesses of past experiences can shape our views.
معنی(example):
او درباره تلخی‌هایی که بعد از این شکست احساس کرده بود صحبت کرد.
مثال:
He spoke about the bitternesses he felt after the loss.
معنی فارسی کلمه bitternesses
:
تلخی‌ها، حالت یا احساس نارضایتی و درد ناشی از تجربیات منفی.
