معنی فارسی bituminized

B1

به حالتی که سطح با قیر پوشیده شده است.

Having been coated or treated with bitumen.

verb
معنی(verb):

To treat with bitumen

example
معنی(example):

جاده قیر گذاری شده نسبت به جاده بدون درمان طولانی‌تر دوام می‌آورد.

مثال:

The bituminized road lasts longer than the one without treatment.

معنی(example):

آنها سطح قیر گذاری شده را برای هر نشانه‌ای از آسیب بررسی کردند.

مثال:

They inspected the bituminized surface for any signs of damage.

معنی فارسی کلمه bituminized

: معنی bituminized به فارسی

به حالتی که سطح با قیر پوشیده شده است.