معنی فارسی biuniqueness

B2

خصوصیت یا حالت بیونیوال، که در آن هر عنصر منحصر به فرد با یک عنصر دیگر مرتبط است.

The quality or condition of being biunique; specifically, the uniqueness of correspondence between paired elements.

example
معنی(example):

بیونیوال بودن نقشه برای اثبات ضروری بود.

مثال:

The biuniqueness of the mapping was essential for the proof.

معنی(example):

در برنامه‌نویسی، بیونیوال بودن می‌تواند از تکرار داده‌ها جلوگیری کند.

مثال:

In programming, biuniqueness can help prevent data duplication.

معنی فارسی کلمه biuniqueness

: معنی biuniqueness به فارسی

خصوصیت یا حالت بیونیوال، که در آن هر عنصر منحصر به فرد با یک عنصر دیگر مرتبط است.