معنی فارسی bizarrely

B2

بشکل عجیب و غریب، به طوری که غیر عادی یا غیر متعارف به نظر برسد.

In a manner that is very strange or unusual.

adverb
معنی(adverb):

In a bizarre manner

example
معنی(example):

به طرز عجیب و غریب، به نظر می‌رسید که گربه از باران لذت می‌برد.

مثال:

Bizarrely, the cat seemed to enjoy the rain.

معنی(example):

فیلم به طرز عجیبی ترس و کمدی را ترکیب کرد و تماشاگران را گیج کرد.

مثال:

The movie bizarrely mixed horror with comedy, leaving the audience confused.

معنی فارسی کلمه bizarrely

: معنی bizarrely به فارسی

بشکل عجیب و غریب، به طوری که غیر عادی یا غیر متعارف به نظر برسد.