معنی فارسی bizel

B1

بیزل، جذابیت یا حالت خاصی که در حالتی خاص وجود دارد.

A captivating quality or charm in a performance or presentation.

example
معنی(example):

رقص یک جاذبه خاص داشت که حضار را شیفته خود کرد.

مثال:

The dance had a bizel that captivated the audience.

معنی(example):

اجرا او یک جاذبه هیجان‌انگیز داشت که همه را درگیر کرد.

مثال:

Her performance had an exciting bizel that kept everyone engaged.

معنی فارسی کلمه bizel

: معنی bizel به فارسی

بیزل، جذابیت یا حالت خاصی که در حالتی خاص وجود دارد.