معنی فارسی bizygomatic
B2بیزیگوماتیک به ناحیهای از صورت اشاره دارد که شامل عرض استخوانهای گونهای میشود.
Referring to the area or measurement across the cheekbones, significant in facial anatomy.
- NOUN
example
معنی(example):
عرض بیزیگوماتیک یک اندازهگیری مهم در آناتومی صورت است.
مثال:
The bizygomatic width is an important measurement in facial anatomy.
معنی(example):
پزشکان معمولاً به ناحیه بیزیگوماتیک هنگام بحث در مورد ویژگیهای صورت اشاره میکنند.
مثال:
Doctors often refer to the bizygomatic area when discussing facial features.
معنی فارسی کلمه bizygomatic
:
بیزیگوماتیک به ناحیهای از صورت اشاره دارد که شامل عرض استخوانهای گونهای میشود.