معنی فارسی black-face
B1استفاده از رنگ سیاه برای آرایش صورت به منظور تقلید از افراد سیاهپوست. این عمل به عنوان یک روش نژادپرستانه و تحقیرآمیز در نظر گرفته میشود.
The practice of applying black makeup to portray a black character, often criticized for its racist connotations.
- OTHER
example
معنی(example):
بازیگر برای نقش خود در نمایش، صورتش را سیاه کرد.
مثال:
The actor wore black-face for his role in the play.
معنی(example):
استفاده از سیاهپوست در اجراها به عنوان یک موضوع بحثبرانگیز شناخته میشود.
مثال:
Using black-face in performances is considered controversial.
معنی فارسی کلمه black-face
:
استفاده از رنگ سیاه برای آرایش صورت به منظور تقلید از افراد سیاهپوست. این عمل به عنوان یک روش نژادپرستانه و تحقیرآمیز در نظر گرفته میشود.