معنی فارسی black-listed
B1نحوهای از شناسایی افراد یا گروههایی که به خاطر رفتار نامناسب یا خطرناک، دسترسی آنها به خدمات یا فرصتها محدود شده است.
To be placed on a list of people or organizations that are denied certain privileges or services due to misconduct.
- VERB
example
معنی(example):
او به خاطر رفتار خود از تمام رویدادهای بزرگ سیاهلیست شد.
مثال:
He was black-listed from all major events for his behavior.
معنی(example):
وقتی که شما سیاهلیست شوید، ممکن است سخت باشد که دوباره به داخل برگردید.
مثال:
Once you are black-listed, it can be hard to get back in.
معنی فارسی کلمه black-listed
:
نحوهای از شناسایی افراد یا گروههایی که به خاطر رفتار نامناسب یا خطرناک، دسترسی آنها به خدمات یا فرصتها محدود شده است.