معنی فارسی blackberrying
B1چیدن توتفرنگی، فعالیتی که در آن افراد توتهای سیاه را از بوتهها جمعآوری میکنند.
The act of picking blackberries, often for fun or for making preserves.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To gather or forage for blackberries.
noun
معنی(noun):
The act of gathering blackberries.
example
معنی(example):
در تابستان، ما از توتفرنگی چیدن در جنگل لذت میبریم.
مثال:
In the summer, we enjoy blackberrying in the woods.
معنی(example):
توتفرنگی چیدن میتواند یک فعالیت سرگرمکننده خانوادگی باشد.
مثال:
Blackberrying can be a fun family activity.
معنی فارسی کلمه blackberrying
:
چیدن توتفرنگی، فعالیتی که در آن افراد توتهای سیاه را از بوتهها جمعآوری میکنند.