معنی فارسی blacksmith
B1 /ˈblæk.smɪθ/آهنگر به شخصی گفته می‌شود که مهارت‌های ساخت و تعمیر اشیاء فلزی، به ویژه با استفاده از آهن را دارد.
A person who works with iron, especially by forging it into desired shapes.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A person who forges iron.
معنی(noun):
A person who shoes horses.
معنی(noun):
A blackish fish of the Pacific coast (Chromis punctipinnis).
verb
معنی(verb):
To work as a blacksmith.
example
معنی(example):
آهنگر شمشیری زیبا از آهن ساخت.
مثال:
The blacksmith forged a beautiful sword from iron.
معنی(example):
در دهکده، آهنگر به خاطر مهارت‌هایش شناخته شده است.
مثال:
In the village, the blacksmith is known for his skills.
معنی فارسی کلمه blacksmith
:
آهنگر به شخصی گفته می‌شود که مهارت‌های ساخت و تعمیر اشیاء فلزی، به ویژه با استفاده از آهن را دارد.
