معنی فارسی blacktongue

B1

زبان سیاه، نام یک گیاه که معمولاً در زیستگاه‌های سنگی رشد می‌کند و به عنوان یک گیاه دارویی در بعضی فرهنگ‌ها شناخته می‌شود.

A type of plant often found in rocky soil, sometimes believed to have medicinal uses.

example
معنی(example):

گیاه زبان سیاه در خاک سنگی رشد می‌کند.

مثال:

The blacktongue plant grows in rocky soil.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، آن‌ها باور دارند که زبان سیاه خواص درمانی دارد.

مثال:

In some cultures, they believe blacktongue has medicinal properties.

معنی فارسی کلمه blacktongue

: معنی blacktongue به فارسی

زبان سیاه، نام یک گیاه که معمولاً در زیستگاه‌های سنگی رشد می‌کند و به عنوان یک گیاه دارویی در بعضی فرهنگ‌ها شناخته می‌شود.