معنی فارسی bladewise

B1

به صورت تیغه‌ای، اشاره به روشی یا ویژگی‌ای که با تیغه مرتبط است یا از آن ناشی می‌شود.

In a manner relating to blades or having characteristics similar to a blade.

example
معنی(example):

او توضیحی در مورد اینکه چگونه یک چاقو را تیز کنیم به صورت تیغه‌ای داد.

مثال:

He gave a bladewise explanation of how to sharpen a knife.

معنی(example):

این ابزار به صورت تیغه‌ای طراحی شده است تا برای گرفتن و دست‌گیری بهتر باشد.

مثال:

The tool is designed bladewise for better grip and handling.

معنی فارسی کلمه bladewise

: معنی bladewise به فارسی

به صورت تیغه‌ای، اشاره به روشی یا ویژگی‌ای که با تیغه مرتبط است یا از آن ناشی می‌شود.